گزارش مهر از عملکرد 10 دوره گذشته پرسپولیس/ ضعیفترین نتایج لیگ برتر | |
خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: تیم فوتبال پرسپولیس که سابقه کسب دو عنوان قهرمانی در 10 دوره رقابتهای لیگ برتر را در کارنامه اش دارد، تا پایان هفته هجدهم دهمین دوره این رقابتها ضعیف ترین نتایج دوره های گذشته را رقم زده و در چهار دیدار پیاپی شکست خورده است. | |
به گزارش خبرنگار مهر، پرسپولیس تا پایان هفته هجدهم لیگ برتر هفت شکست در کارنامهاش به ثبت رسیده است. تیمهای صبای قم، ملوان بندرانزلی، استقلال تهران، مس کرمان، سپاهان اصفهان، پیکان قزوین و تراکتورسازی تبریز تیمهایی هستند که موفق به شکست پرسپولیس شدهاند. در این بین چهار شکست آخر پرسپولیس بصورت پی در پی رقم خورده که در مدت حضور این تیم در لیگ برتر بی سابقه است. - در زیر اشاره ای گذرا به عملکرد تیم فوتبال پرسپولیس در 9 دوره گذشته لیگ برتر خواهیم داشت:
نخستین دوره لیگ برتر:
دومین دوره لیگ برتر:
سومین دوره لیگ برتر:
چهارمین دوره لیگ برتر:
پنجمین دوره لیگ برتر:
ششمین دوره لیگ برتر:
هفتمین دوره لیگ برتر:
هشتمین دوره لیگ برتر:
نهمین دوره لیگ برتر: پرسپولیس در ضعیف ترین دوران حضور خود در لیگ برتر طی فصول سوم، پنجم و هشتم بیش از دو بازی پی در پی شکست نخورده است و این نشان می دهد تا به این لحظه ضعیف ترین دوران حضور سرخپوشان در لیگ را شاهد بودهایم. |
خبرگزاری فارس: با تصمیم هیات موسسین باشگاه، سرمربی تیم فوتبال شاهین بوشهر از سمت خود برکنار شد.
همه جا با خاندان شما، حتی در جهنم!!!
حاج ابراهیم خان کلانتر معروف به اعتمادالدوله از وزرایی است که در دورهی سه پادشاه و دو سلسلهی حکومتی وزارت کرده و به ترتیب وزارت لطفعلی خان زند، آقا محمد خان قاجار و فتحعلی شاه قاجار را به عهده داشته است.
او در دوران وزارت خود مطابق رسم معمول اقوام و اطرافیان خود را به مناصب مهم و نان و آبدار منصوب میکرده است.
میگویند روزی یکی از اهالی شیراز که از ستمهای حاکم آن شهر ـ که یکی از اقوام حاجی بود ـ به شدت آزرده شده بود، برای دادخواهی به تهران آمده و نزد اعتمادالدوله رفت و به شرح ظلم و ستمهای حاکم و مشکلات مردم پرداخت، و از او خواست که حاکم شهر را عزل کرده و حاکمی عادل به جای وی منصوب کند ولی حاجی به جای این کار به وی توصیه کرد که بهتر است از آن شهر نقل مکان کرده و به شهر دیگری مثلاً اصفهان برود اما مرد شاکی از حاکم اصفهان هم ـ که باز یکی از اقوام حاجی بود ـ اظهار ناراحتی کرده و گفت که از آشنایانی که در اصفهان دارد مطالبی شنیده است که مطمئن است در آن شهر هم نمیتواند به راحتی زندگی کند. اعتمادالدوله چند شهر دیگر را برای زندگی به مرد شاکی پیشنهاد کرد، اما باز وی با ذکر بستگی حاکم آن شهر به خود حاجی مدعی میشدکه در آن شهر نیز مردم از امنیت و زندگی راحت برخوردار نیستند. حاجی که بسیار عصبانی شده بود گفت که با این حساب تو دیگر نمیتوانی در این مملکت زندگی کنی و بهتر است بمیری و به جهنم بروی!
مرد در پاسخ گفت که گمان نمیکنم که در آنجا نیز راحت باشم، زیرا قبل از من مرحوم پدر شما به آنجا رفته است و در نتیجه در آنجا نیز از ظلم خاندان شما در امان نخواهم بود.ملا نصرالدین همیشه اشتباه میکرد
ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی میکرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست میانداختند.
دو سکه به او نشان میدادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره.
اما ملا نصرالدین همیشه سکه ی نقره را انتخاب میکرد.
این داستان در تمام منطقه پخش شد.
هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه ی نقره را انتخاب میکرد.
تا این که مرد مهربانی از راه رسید و از این که ملا نصرالدین را آن طور دست میانداختند٬ ناراحت شد.
در گوشه ی میدان به سراغش رفت و گفت:
هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه ی طلا را بردار.
این طوری هم پول بیشتری گیرت میآید و هم دیگر دستت نمیاندازند.
ملا نصرالدین پاسخ داد:
ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه ی طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمیدهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آنهایم.
شما نمیدانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آوردهامیکی از ضعف های ما ایرانیان اینست که خدمتگزاران واقعی خود را نمیشناسیم گوئی آنهادر تاریخ ما مرده اند
مردم عادی را نمی گویم حتی تحصیل کرده هایمان را
هیچ نامی از این بزرگ مرد
نیست نه تندیسی نه نام میدانی نه نام خیابانی نه نام مدرسه ای یا دانشگاهی
تندیس مشاهیرمان را نیز از پارک ها می دزدند فقط بایستی نام شیخ فضل الله نوری روی بزرگ راههای ما باشد